دریافت پی‌دی‌افِ مینیمال شاعرانه‌ی گرمگاه عشق از داوود خانی خلیفه‌محله(لنگرودی)

درختان آلوچه شکوفه کرده‌بودند و نارون‌ها، گل بارانیده‌ و پسندباد اسپندارمذ، عطر بهاربنفشه می‌پاشانید.

گرمگاه، دیدمت در هایاهوی قمریانِ نرد عشق‌باز و چِل‌چِلیک چلچله‌ها و چک‌چک چکاوکانِ بوسه‌ستان و چرخ‌ریسکان نغمه‌ساز، چون گل از هم باز‌شده‌ای و کرشمه‌ریز، لب آراسته‌ای و آمده‌ای بالاتلار، خوش‌چشم‌و‌ابرو، با موهای بلند تابیده‌،کنارم نشسته‌ای و.

*

بیدارباش، پاسی از شب گذشته‌است و گرمای پندارت، اکنون نوید برآمدن ستاره‌ی صبح را می‌دهد.

18 اسفند 1397 خورشیدی


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها