درشت‌دانه

دیروز رشت بودم. چهارراه گلسار

دو راننده ماشین‌هایشان را به‌هم کوبانیده‌بودند و کف خیابان خیس، بیان رکیک می‌انداختند:

- مرتیکه‌ی گُه‌به‌ریش! حواست کجاست؟

- سگ‌پدر! خلاف آمدی، حالام دو قورت‌و‌نیمت بالاست!

-با منی گوز‌به‌ریش عن‌ترکیب!

-چُس‌پُس نزن الاغ کس‌مشنگ!.

دست از یقه‌ی هم برنمی‌داشتند. هوا سرد سرد بود و از ابرهای سیاه آسمان نیز، درشت‌دانه می‌بارید.

رشت- داوود خانی خلیفه‌محله (27 بهمن 1397 خورشیدی)


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها